بنام خدا عمری ست داریم با خیالاتمان زندگی می کنیم در حالی که به خود نمی گوییم شاید چند ثانیه دیگر نباشیم و از خیالات دست برداریم و به واقعیت زندگی بچسبیم واقعیتی که سال ها داریم در آن زندگی می کنیم و خود نمی دانیم . بنام خدا می نویسم وباز هم می نویسم از خاطرات روزهای ندیده و نشنیده خاطرات روز هایی که بودنشان رابرای خود یک دغدغه می دانستیم و دوست داشتیم هر چه زود تر بگذرند و بروندو روز هایی بیایندکه سال ها در انتظار آمدنشان حسرت می خوردیم اما حال از بودن روزهایی غمگین نیز دوست داریم بگذریم دوست داریم به جایی برسیم که تقدیر ما را رقم زده اند نه خیالات باور نکردنی مارا . زبان دوستی می گوییم کاش بودیم تا جبران کنیم روز هایی را که در بودنشان استفاده نکرده ایم و حالامی خواهیم از آن ها استفاده کنیم.
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |