بنام خدا یادمه وقتی کوچیک بودیم می خواستیم با هم سن و سال های خودمون بازی کنیم وقتی یکی بهمون می گفت این شئ رو چه قدر می فروشی ؟ یه قیمتی می گفتیم که از نظر بزرگ تر ها اون قیمت خیلی کم بـــود اون قیمت از نظر ما خیلی زیاد بود دنیا هم برا مون بزرگ بــــــــود مــا توی دنیــای بزرگی مون گم شدیم و قدر این نعمت ها رو نمی دونیم همه ی این حرف ها رو زدم که بگم خدا خیلی بزرگه؛دنیاش هم به اندازه ی خودش بزرگه خــــــــــــــدا خیلی بهمون لطف می کنه و خیلی چیز هارو سر راه ما قرار میده تا از یه چیز دیگه دست بکشیم ولی ما گاهی اون محبت ها رو نمی بینیم و اون ها رو به حساب این که خدا با ما لجه حساب میکنیم در صورتی که خدا خیر خواهی مارو می خواد حرف اول وآخرم این بود خدا جونم ممنونم 
| قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |
درباره سایت
منوی سایت
آرشیو سایت
پیوند ها
اختصاصی ویژه
طراح قالب
امکانات سایت